ما از کجا می آییم که این چنین به بوی
شب آغشته ایم؟
موضوع: "بدون موضوع"
مناجتهای شهید بزرگوار
ترا شكر مي كنم كه از پوچي ها، ناپايداري ها، خوشي ها و قيد و بندها آزادم كردی و مرا در طوفانهای خطرناك حوادث رها ننمودی، و در غوغای حيات، در مبارزه با ظلم و كفر غرقم كردی، لذت مبارزه را به من چشاندی، مفهوم واقعی حيات را به من فهماندی… فهميدم كه سعادت حيات در خوشی و آرامش و آسايش نيست، بلكه در جنگ و درد و رنج و مصيبت و مبارزه با كفر و ظلم و بالاخره در شهادت است.
خدايا ترا شكر مي كنم كه به من نعمت ” توكل ” و ” رضا” عطا كردی، و در سخت ترين طوفانها و خطرناكترين گردابها، آنچنان به من اطمينان و آرامش دادی كه با سرنوشت و همه پستی ها و بلنديهايش آشتي كردم و به آنچه تو بر من مقدر كرده ای رضا دادم.
خدايا در مواقع خطر مرا تنها نگذاشتی، تو در كوير تنهايی انيس شبهای تار من شدی، تو در ظلمت نااميدی، دست مرا گرفتی و كمك كردی… كه هيچ عقل و منطقی قادر به محاسبه پيش بينی نبود، تو بر دلم الهام كردی و به رضا و توكل مرا مسلح نمودی، و در ميان ابرهای ابهام و در مسيری تاريك مجهور و وحشتناك مرا هدايت كردی.
من اينقدر احساس بي نيازي مي کنم که در زير شديدترين حملات هم از کسي تقاضاي کمک نمي کنم ، حتي فرياد بر نمي آورم حتي آه نمي کشم در دنياي فقر آنقدر پيش مي روم که به غناي مطلق برسم و اکنون اگر اين کلمات دردآلود را از قلب مجروحم بيرون مي ريزم براي آنست که دوران خطر سپري شده است و امتحان به سر آمده و کمر فقر شکسته و همت و اراده پيروز شده است.” ……..
روحش شاد و یادش گرامی باد برای شادی روحش صلوات
در این روز عبیدالله بن زیاد نامهای به نزد عمربن سعد فرستاد و به او دستور داد تا با سپاهیان خودبین امام حسین (ع) و اصحابش و آب فرات فاصله ایجاد كرده و اجازه نوشیدن حتی یك قطره آب را به امام ندهند، همانگونه كه از دادن آب به عثمان بن نعمان خودداری شد. عمربن سعد نیز فوراً عمروبن حجاج را با پانصد سوار در كنار شریعه فرات مستقر كرد و مانع دسترسی امام حسین (ع) و یارانش به آب شدند و این رفتار غیرانسانی سه روز قبل از شهادت حضرت صورت گرفت در این هنگام مردی به نام عبدالله بن حصین ازدی كه از قبیله بجیله بود فریاد برداشت كه ای حسین! این آب را دیگر سان رنگ آسمانی نخواهی دید! بخدا سوگند كه قطرهای از آن را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی! امام حسین (ع) فرمود: خدایا! او را از تشنگی بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار مده!
حمید بن مسلم میگوید به خدا سوگند كه پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی كه بیمار بود، قسم به آن خدایی كه جز او پروردگاری نیست، دیدم كه عبدالله بن حصین آنقدر آب میآشامید تا شكمش بالا آمد! و باز فریاد میزد العطش! باز آب میخورد تا شكمش آماس میكرد ولی سیراب نمیشد و چنین بود تا جان داد. در این روز بود كه خبر رسیدن مسلم بن عوسجه كه شبانه از كوفه به كربلا آمده و خود را به سپاه امام رساند، اصحاب و یاران را خوشحال و شادمان كرد مسلم اولین شهید عاشوراست كه در حمله نخست به شهادت رسید. پیرمردی بزرگوار از طایفه بنیاسد و از چهرههای درخشان كوفه و از هواداران اهل بیت (ع) بود از اصحاب پیامبر (ص) و از مسلمانان باسابقه به شمار میرفت و از آن حضرت هم روایت شده است كه پارسا، شجاع و سواركاری نامی بود. گردآوری .
گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
تمثيلات مهدوي
محمد يوسفيان*
مأموريت انسان منتظر خود را مأمور و سرباز امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف ميداند، و خبر دارد که هفتهاي دو بار بايد به فرماندة خود گزارش بدهد. اين احساس سربازي و مأموريت و پس از آن گزارش دادن، او را بر اين ميدارد که مراقب آنچه در پنهان و آشکار انجام ميدهد، باشد. منتظري که در زندگي، سرباز و مأمور است، هر کجا توقف نميکند و هر کاري را انجام نميدهد، بلکه به حکم مأموريت خود نگاه ميکند؛ به او گفتهاند: کجا توقف کن، چقدر توقف کن و در حين توقف چه کار کن، با چه کسي حرف بزن و تماس برقرار کن و در آخر آنکه منزل بعدي کجاست. اين است حال انسان مأمور. حسين بن علي عليه السلام در حرکت عاشورا، خود را مأمور الهي معرفي ميکند. حضرت ميفرمايد: من براي کسب قدرت، يا براي دعوا بر سر دنيا و امثال آن، قيام نکردم. من براي اصلاح در دين خدا قيام کردم. منظور من اين نبود که در عالم بدرخشم و مشهور و محبوب مردم شوم؛ منظور من اين است که مأموريتي را که خدا به من سپرده و مرا به اين دنيا فرستاده، به سرانجام رسانم، تا وقتي براي دادن گزارش به سوي خدا برگردم بتوانم گزارش قابل قبولي از مسافرت به دنيا ارائه دهم. چون حسين بن علي عليه السلام مسافر و مأمور است و بايد گزارش خودش از اين مسافرت را مو به مو به فرماندة خود ارائه دهد.
لوکوموتيو
آرزوي انسان، مثل ژنراتور قطار (لوکوموتيو) است که گاهي 40 تا 50 واگن را به آن وصل ميکنند. اين موتور که در جلوي قطار قرار دارد، همة اين واگنها را دنبال خود ميکشد. آرزو براي انسان، مثل موتور جلوي قطار است و بقية چيزها، واگنهايي است که به او وصل ميشود. وقتي انسان آرزويش اين باشد که کاري کند تا خشنودي و رضايت امام زمانش را در پي داشته باشد و پيش امامش روسفيد باشد، چنين فردي موتور قطارش به سمت خدا و امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف حرکت ميکند و اعمال ديگر را نيز به همان سمت، دنبال خود ميکشد. بنابراين، انسان متدين، موتور آرزوهايش را دنياگرايي قرار نميدهد، چون با مطالعة تاريخ، فهميده است که گردوي دنياطلبي، پوک و سياه است و فهميده است اين که نام خوبان باقي مانده، از آن روست که از آرزوهاي دنيايي و زودگذر گذشتند. خداوند، حسين بن علي عليه السلام را در عالَم، محور عشق ساخته و زندگي او براي اهل عالم، عبرت شده است و به انسان ميگويد: اگر ميخواهي بماني، بگذر. حالا که در شرايط محاصره و تحريم اقتصادي هستيم، آن کس که دستش را به حرام آلوده نميکند، اين زندگي براي او لب تنور است و ميگذرد و آن کسي هم که دست خود را به هر پليدي آلوده کرده و از فرصت، سوء استفاده ميکند، براي او اگر شب سمور هم باشد، ميگذرد.
هواپيما
وقتي ميخواهند از يک آهن براي پل هوايي استفاده کنند، آن را خيلي امتحان ميکنند و يا هنگامي که ميخواهند آهني را در هواپيما به کار ببرند، بايد از نوعي باشد که زود ذوب و پاره نشود. استفاده از فلزي که در ماشينهاي معمولي استفاده ميشود، در ساخت هواپيما نيز خطرناک است؛ علتش هم اين است که گاهي سيم ماشين در وسط راه ميبُرد؛ اگر اين اتفاق براي يک هواپيما در وسط آسمان بيفتد چطور؟ از اين جهت بايد فلزاتي که در ساخت هواپيما استفاده ميشوند، خيلي محکم و مطمئن باشند. اصحاب اباعبدالله عليه السلام در روز عاشورا و ياران امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف در هنگام ظهور، مثل موادي هستند که ميخواهند در يک هواپيماي خيلي بزرگ به کار برده شوند. اگر اين هواپيما که تمام عالَم در آن هست سقوط کند، همه چيز سقوط ميکند؛ بنابر اين بايد به نحوي باشند که آسيب نبينند و خيلي محکم باشند.
کارشناس ارشد مرکز تخصصي مهدويت. [1] .
با نگاهي به: مثلها و پندها، آيتالله حائري شيرازي.
[مجله شماره 39 : آذر و دی 91 - ادبی]
جواب این سوال را باید از آخر سوره واقعه بگیریم.
خیلی از ما سوره واقعه را از دیگر سوره های قرآن کریم بیشتر تلاوت میکنیم در آخر این سوره خداوند متعال مردم را به سه دسته تقسیم
می کند:
مقربون - اصحاب یمین- اصحاب شمال.
مقربون :همان کسانی هستند که در قیامت براشون فرش قرمز پهن میشود که منظور در این آیه “السابقون السابقون” یعنی پشگامان در گرویدن به اسلام اند.
اصحاب یمین: همان سلام لک من … یعنی ای رسول از طرف اصحاب یمین به تو سلام می شود. و این سلام در نماز به رسو ل اکرم داده می شود و آن هم روزی پنج مرتبه و این سلام در نماز زمینه شفاعت را فراهم می کند به خاطر همین در روایت آمده کسی که نماز را سبک بشمرد مورد شفاعت قرار نمی گیرد ما با هر سلام مستحب در نماز یه جواب واجب از طرف رسول اکرم را برای شفاعت خود ذخیره میکنیم.
اصحاب شمال:
شمال یعنی یاران چپ که کارنامه اعمالشان به دست چپشان است.
مطالب بالا ازیک سخنرانی در برنامه آفتاب شرقی و کمی از مطالب خودم می باشد.
آخرین نظرات